دانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتی
نشریه فیزیولوژی ورزش و فعالیت بدنی
2676-3710
2645-4041
8
1
2015
04
21
تأثیر بیخوابی بر عوامل آمادگی جسمانی وابسته به تندرستی در مردان فعال دانشگاهی
1139
1148
FA
سعید
دباغ نیکو خصلت
0000-0001-9502-6729
داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺒﺮﻳﺰ،
masoudsport326@yahoo.com
وحید
ساری صراف
داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺒﺮﻳﺰ،
مسعود
عبدالله پور
داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺒﺮﻳﺰ،
مقدمه: خواب یک جنبۀ مهم زندگی است که بر بیشتر عملکردهای روزانۀ زندگی تأثیر میگذارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 12 ساعت بیخوابی (30 ساعت بیداری) بر عوامل آمادگی جسمانی وابسته به تندرستی شامل: قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، استقامت قلبیتنفسی، انعطافپذیری و ترکیببدن مردان فعال دانشگاهی بود. روش شناسی: 32 مرد فعال دانشگاهی با دامنۀ سنی 20 تا 26 سال، قد 64/1 تا 90/1 متر، وزن 58 تا 85 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 9/18 تا 4/27 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به دو گروه بیخواب (16 نفر) و کنترل (16 نفر) تقسیم شدند. پس از انجام آزمونهای آمادگی جسمانی از هر دو گروه در روز اول، آزمودنیها سه روز استراحت کردند و از ساعت 6:00 صبح روز چهارم تا ساعت 12:00روز بعد گروه آزمایش دورهی بیخوابی را سپری کرد. سپس در روز پنجم تمامی آزمونهای آمادگی جسمانی دوباره از دو گروه بهعمل آمد. میانگین و دامنۀ اختلافات با استفاده از آزمون t مستقل و نرمافزار SPSS17 بررسی شد. یافتهها: 12 ساعت بیخوابی تأثیر معنیداری در کاهش استقامت عضلانی (003/0P<) آزمودنیها داشت، در حالی که تأثیر معنیداری در قدرت عضلانی، استقامت قلبیتنفسی، انعطافپذیری و درصد چربی آزمودنیها نداشت (05/0P>). بحث و نتیجه گیری: 12 ساعت بیخوابی باعث کاهش اجرای بدنی آنچنانی نمیگردد. بنابراین، ورزشکاران و غیر ورزشکاران بایستی خواب کافی شبانه جهت جلوگیری از افت اجرا در فعالیتهایی که نیازمند استقامت عضلانی هستند را داشته باشند.
بیخوابی-عوامل آمادگی جسمانی-مردان فعال دانشگاهی
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98731.html
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98731_2b7d0b49a6b934707efbde23aa16a9a7.pdf
دانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتی
نشریه فیزیولوژی ورزش و فعالیت بدنی
2676-3710
2645-4041
8
1
2015
04
21
تأثیر اجرای یک دوره تمرین مقاومتی بر مسیر پیام رسانی mTOR و p70s6k در عضله اسکلتی موشهای صحرایی
1149
1156
FA
جواد
نعمتی
داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻴﺮاز،
jnemati@shirazu.ac.ir
مهدی
صمدی
داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻴﺮاز،
وحید
حدیدی
داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻴﺮاز،
برایان
مکین تاش
داﻧﺸﮕﺎه ﻛﻠﮕﺮی کانادا
مقدمه: شناخت سازوکارهای پیام رسانی سلولی درگیر در فرایند هایپرتروفی عضلانی یکی از چالشهای بیولوژیستهای ورزشی میباشد. در این مورد عنوان شده است هدف راپاماسین در پستانداران (mTOR)" مهمترین عامل تنطیمگر این فرایند است که از طریق فسفریله کردن "پروتئین ریبوزومی 70 کیلو دالتونی S6 کیناز (p70 S6K)" سنتز پروتئین را در عضله اسکلتی افزایش میدهد.هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر اجرای یک دوره تمرین مقاومتی بر بیان پروتئینهای تام و فسفریله mTOR و p70s6k به عنوان تنظیمگر اصلی هایپرتروفی در عضله خم کننده طویل انگشتان پا (FHL) رتهای نر سالم بود. روش شناسی: به همین منظور 12 سر رت نر اسپرادوگولی به دو گروه کنترل (6=n) و تمرین (6=n) تقسیم شدند. گروه تمرین مقاومتی طی هشت هفته و هر هفته پنج جلسه بالا رفتن از نردبان یک متری با وزنهای آویزان به دم اجرا کردند. افزایش بار به صورت هفتگی بر اساس وزن بدن موشها به طوری بود که در هفته اول از 30% به 200% در هفته هشتم رسید. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، عضله FHL استخراج شد و میزان بیان پروتئینهای مربوطه به روش الایزا اندازهگیری گردید و برای تحلیل آماری از روش آنوا یکطرفه استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد، اجرای تمرین مقاومتی موجب افزایش معنادار شکل فسفریله پروتئینهای mTOR و p70s6k میشود (001/0P=) (04/0P=). اما موجب افزایش معنادار محتوی پروتئینی تام mTOR و p70s6k نشد (421/0P=) (94/0P=). بحث و نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، میتوان عنوان کرد که هایپرتروفی ناشی از تمرین مقاومتی با افزایش فسفریلاسیون mTOR و p70s6k همراه است.
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98733.html
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98733_068c5991dfdde6fa075b36abb1a085a7.pdf
دانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتی
نشریه فیزیولوژی ورزش و فعالیت بدنی
2676-3710
2645-4041
8
1
2015
04
21
ثرهشت هفته تمرین تناوبی هوازی بر سطوح پلاسمایی لیپوکالین 2، انسولین، گلوکز و میزان مقاومت به انسولین در زنان چاق
1157
1166
FA
مریم
جعفر زاده دهنوی
0000- 0003-2024-4681
داﻧﺸﮕﺎه اﻟﺰﻫﺮا
shemshakiafsaneh@yahoo.com
محمد رضا
کوردی
داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان
مهدی
هدایتی
داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻠﻮم ﭘﺰﺷﻜﻲ شهید بهشتی
هدف: چاقی با بسیاری از بیماریهای قلبی عروقی و متابولیکی از جمله مقاومت به انسولین مرتبط است. اخیرًا نشان داده شده است که لیپوکالین2(NGAL) به عنوان یک آدیپوکین مترشحه از بافت چربی با چاقی و مقاومت به انسولین رابطه دارد. هدف این پژوهش تعیین اثر یک دوره تمرین متناوب هوازی بر سطوح پلاسماییNGAL، انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین ( HOMA-IR)در زنان چاق است. روششناسی: 18 زن چاق غیرفعال(شاخص توده بدنی ≥30 کیلوگرم بر مترمربع( به طور تصادفی در دو گروه تجربی(9 نفر) و گروه کنترل (9 نفر) تقسیم شدند و به مدت هشت هفته در جلسات تمرین تناوبی هوازی با شدت متوسط( 75-60% ضربان قلب ذخیره ( HRR)، سه جلسه درهفته شرکت کردند. سطوح پلاسمایی NGAL، انسولین و در پیش آزمون (پس از 12 ساعت ناشتایی) و 48 ساعت پس از پایان تمرینات اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با آزمون آنالیز کوواریانس (ANCOVA)، تی همبسته و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنیداری 05/0>P انجام گرفت. یافتهها: اجرای هشت هفته تمرین تناوبی هوازی با شدت متوسط برسطوح انسولین پلاسما بین دو گروه و هم چنین مقادیر HOMA-IR تغییر معنی دار ایجاد کرد (05/0> P). اما تغییرات سطوح NGAL و گلوکز پلاسما معنی دار نبود (05/0 > P). هم چنین بین سطح NGAL با مقادیر گلوکز، انسولین و HOMA-IR رابطه معنیداری دیده نشد(05/0 > P). بحث و نتیجه گیری: یافتههای پژوهشی نشان داد که این نوع تمرین، مقاومت به انسولین افراد را بهبود میبخشد ولی در مورد تغییرات سطوح NGAL جهت اظهار نظر قطعی به تحقیقات بیشتری نیاز است.
تمرین تناوبی هوازی-NGAL-انسولین-گلوکز-HOMA IR-زنان چاق
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98736.html
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98736_64b1275c2335f101e3ce2dd4e11abd8c.pdf
دانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتی
نشریه فیزیولوژی ورزش و فعالیت بدنی
2676-3710
2645-4041
8
1
2015
04
21
اثیر تمرینات تناوبی پرشدت (HIIT) بر سطوح آیریزین و شاخص مقاومت انسولین در موشهای صحرایی
1167
1174
FA
سعید
حضرتی مولائی
0000-0002-4661-7204
داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان
soori@ut.ac.ir
رحمن
سوری
0000-0002-4661-7204
داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان
soori@ut.ac.ir
علی اصغر
رواسی
داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان
علی
گرزی
داﻧﺸﮕﺎه زﻧﺠﺎن
هدف: هدف از اجرای پژوهش، بررسی تاثیر 10 هفته تمرین اینتروال پرشدت را بر سطوح سرمی آیریزین و شاخص مقاومت انسولین (HOMA-IR) در موشهای صحرایی نر بود. روش شناسی: 16 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه کنترل (8 سر) و تمرینی (8 سر) تقسیم شدند. گروه تمرینی، تمرینات اینتروال پرشدت (یک دقیقه دوی سرعت و 2-5 دقیقه استراحت، 6-10 بار در روز، 5-6 روز در هفته، با سرعت 30-80 متر بر دقیقه) را به مدت 10 هفته، روی تردمیل اجرا کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی نمونههای خونی جمعاوری و سطوح سرمی آیریزین و انسولین به روش الایزا و سطوح گلوکز به روش گلوکز اکسیداز اندازهگیری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با آزمون آنالیز واریانس یک سویه و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنیداری 05/0>P انجام گرفت. نتایج: اجرای 10 هفته تمرینات تناوبی پرشدت افزایش معنی دار سطوح سرمی آیریزین (004/0=P) را در پی داشت. علاوه بر این در گروه تمرین سطوح گلوکز ناشتا و HOMA-IR کاهش یافت ولی این کاهش معنادار نبود(05/0<P)؛ سطوح انسولین سرمی در گروه تمرین بیش از گروه کنترل بود ولی این مقدار نیز معنیدار نبود(05/0<P). ضمناً رابطهی معنیداری بین سطوح سرمی آیریزین با سطوح سرمی انسولین و شاخص مقاومت انسولین مشاهده نگردید ولی رابطهی بین سطوح سرمی آیریزین با سطوح سرمی گلوکز معنیدار بود (029/0=P). بحث ونتیجهگیری: تمرینات اینتروال پر شدت سبب افزایش سطوح آیریزینی و بهبود شاخص مقاومت انسولینی در رتهای نر میشود.
تمرین تناوبی پرشدت-آیریزین-مقاومت انسولینی-موش صحرایی
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98738.html
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98738_92aecb5fe123bda0ad4cb77504a7b98f.pdf
دانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتی
نشریه فیزیولوژی ورزش و فعالیت بدنی
2676-3710
2645-4041
8
1
2015
04
21
تحلیل زمان رسیدن به خستگی بازیکنان فوتبال مبتنی بر شیب تغییرات ضربان قلب و تغییرات لاکتات خون در آزمون فزاینده تدریجی
1175
1180
FA
اصغر
جلالی
داﻧﺸﮕﺎه ﭘﻴﺎم ﻧﻮر ﻫﻤﺪان
asgharjalali770@yahoo.com
مهدی
عباس پور
داﻧﺸﮕﺎه ﻛﺮدﺳﺘﺎن
m.abbaspoor@uok.ac.ir
فاطمه
احمدی
داﻧﺸﮕﺎه ﭘﻴﺎم ﻧﻮر ﻫﻤﺪان
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تحلیل زمان رسیدن به خستگی بازیکنان فوتبال مبتنی بر شیب تغییرات ضربان قلب و تغییرات لاکتات خون در آزمون فزاینده تدریجی انجام گرفت. روششناسی: 20 بازیکن تیم فوتبال با میانگین سنی 58/1±19 سال، قد 26/6± 179 سانتی متر و وزن 64/8±66 کیلوگرم که در لیگ دسته اول باشگاههای کشور حضور داشتند شرکت کنندگان این طرح پژوهشی بودند. زمان رسیدن به خستگی و تغییرات لاکتات در طول آزمون فزاینده رمپ اندازهگیری شد. ضربان قلب آزمودنیها در تمام مراحل گرم کردن، اجرای پروتکل رمپ و سرد کردن به وسیله ضربان سنج پلار اندازهگیری و ثبت شد و ضربان قلب آستانه و شیب تغییرات با استفاده از نرم افزار Mathematica و روش D-max برای تک تک آزمودنیها محاسبه گردید. با اجرای آزمون کلموگروف اسمیرنف و پس از اطمینان از مهیا بودن شرایط کاربرد آزمون آماری پارامتری، ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرهای تحقیق محاسبه گردید. کلیه مراحل آماری دادههای تحقیق با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و در سطح معنیداری 0.05 انجام شد. یافتهها: بر اساس نتایج تحقیق همبستگی بین شیب تغییرات ضربان قلب با لاکتات خون 76/0- r= و با زمان رسیدن به خستگی 67/0- r= بود. بحث و نتیجهگیری: در مجموع یافتههای پژوهش نشان داد، به علت روش دقیق ریاضی به کار گرفته شده در محاسبه و رسم شیب ضربان قلب به مربیان و ورزشکاران توصیه میشود از این شیب تغییرات ضربان قلب برای سنجش آمادگی ورزشکاران استفاده شود.
ضربان قلب-خستگی-لاکتات خون-D-max
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98740.html
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98740_06cf17c6e88ae8e8649deb646463c95b.pdf
دانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتی
نشریه فیزیولوژی ورزش و فعالیت بدنی
2676-3710
2645-4041
8
1
2015
04
21
تاثیر کمخوابی بر عوامل آمادگی حرکتی دختران ورزشکار در صبح و عصر
1181
1188
FA
زهرا
عباسی
داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻴﺮاز
koushkie53@yahoo.com
فرهاد
دریا نوش
داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻴﺮاز
شهرزاد
اصغری
داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻴﺮاز
مقدمه: برخی تحقیقات نشاندهنده تاثیر کمخوابی بر عملکرد ورزشکاران در جنبههای مختلف میباشد. اما نتایج موجود متفاوت است و همچنین کمتر به تعامل کمخوابی با نواخت شبانه روزی توجه کمتری شدهاست. هدف: هدف این تحقیق بررسی اثر چهار ساعت محرومیت از خواب بر برخی عوامل مرتبط با آمادگی حرکتی دختران ورزشکار در صبح و عصر بود. روششناسی: آزمودنیهای این تحقیق شامل 23 نفر از دختران رشته تربیت بدنی با سابقه حداقل دو سال فعالیت ورزشی منظم (سن: 73/0 ± 47/21 سال، قد: 82/4 ± 4/160 سانتیمتر، وزن: 07/1 ± 26/56 کیلوگرم) بودند که به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. متغیرهای تحقیق طی چهار جلسه با فاصله یک هفته و پس از هشت ساعت خواب کامل وچهار ساعت کمخوابی در صبح (7-8) و عصر (18-19) اندازهگیری شدند. متغیرهایی که طی آزمونهای مربوطه اندازهگیری شد، عبارت بودند از: هماهنگی عصبی–عضلانی (آزمون استیک)، زمان عکسالعمل (آزمون خطکش نلسون)، تعادل (تعادل ایستا) و چابکی (آزمون اینیلویز). به منظور کنترل تاثیر یادگیری آزمودنیها در هر جلسه به دو گروه خواب کامل و بیخوابی تقسیم شدند. در این پژوهش از روش آماری اندازهگیری مکرر با آزمون تعقیبی بنفرونی برای ارزیابی یافتهها استفاده شد. نتایج: چهار ساعت محرومیت از خواب بر زمان عکسالعمل (01/0P=) و تعادل (035/0P=) دختران ورزشکار در صبح تاثیر منفی معنیداری داشت ؛ اما بر هماهنگی عصبی-عضلانی و چابکی آزمودنیها تاثیر معنیداری نداشت(05/0P>). بحث و نتیجهگیری: محرومیت کوتاه مدت از خواب موجب کاهش زمان عکسالعمل و تعادل دختران ورزشکار در صبح میشود.
کمخوابی-نواخت شبانهروزی-آمادگی حرکتی
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98742.html
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98742_4b5eadb7b0b2152aa1418cd91aed6d40.pdf
دانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتی
نشریه فیزیولوژی ورزش و فعالیت بدنی
2676-3710
2645-4041
8
1
2015
04
21
تاثیر تمرین استقامتی بر شاخصهای جدید مقاومت انسولینی و برخی عوامل خطرزای قلبی-متابولیکی در مردان لاغر غیرفعال
1189
1200
FA
فتاح
مرادی
داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼ ﻣﻲ،
moradi_fatah@yahoo.com
هدف: غیرفعال بودن میتواند بر سلامت افراد لاغر نیز اثر معکوس بگذارد. یافتههای اندکی در زمینه اثر تمرین ورزشی بر شاخصهای جدید مقاومت انسولینی موجود است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرین استقامتی بر شاخصهای جدید مقاومت انسولینی و برخی عوامل خطرزای قلبی-متابولیکی در مردان لاغر غیرفعالبود. روش شناسی: در یک کارآزمایی نیمهتجربی، 20 مرد لاغر غیرفعال بطور تصادفی به دو گروه تمرین (10 نفر، 2/2± 2/21 سال) و کنترل (10 نفر، 7/2 ± 4/21 سال) تقسیم شدند. ویژگیهای عمومی، شاخص آدیپونکتین-رسیستین(AR)، مدل ارزیابی هومئوستاز-آدیپونکتین (HOMA-AD) و شاخص مقاومت انسولینی(IRAR)، فشار خون و نیمرخ چربیقبل و پس از دوره تمرین اندازهگیری شد. تمرین استقامتی شامل دوازده هفته تمرین رکاب زدن روی چرخ کارسنج (3 جلسه تمرین در هفته، شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره، مدت 20 تا 40 دقیقه در هر جلسه) بود. دادهها با استفاده از آزمونهای t همبسته و t مستقل تجزیهوتحلیل شد. سطح معنیداری 05/0>p در نظر گرفته شد. یافتهها: پس از دوره تمرین، HOMA-AD (043/0=P)، IRAR(029/0=P)، فشار خون سیستولیک (022/0=P)، فشار خون دیاستولیک(038/0=P) و تریگلیسرید سرم (019/0=P) کاهش یافت، اما رسیستین سرم، AR، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی پایین تفاوت معنیداری نشان نداد(05/0<P). بحث ونتیجهگیری: کاهش شاخصهای HOMA-AD، IRAR، فشار خون سیستولیک، فشار خون دیاستولیک و غلظت تریگلیسرید سرم بهدنبال دوازده هفته تمرین استقامتی در مردان لاغر غیرفعال نشان میدهد که تمرین استقامتی از طریق بهبود مقاومت انسولینی، فشار خون و سطوح تریگلیسرید خون میتواند برای سلامت متابولیکی و قلبی-عروقی مردان لاغر غیرفعال مفید باشد.
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98744.html
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98744_a3a20e6b3f23125fba5196a56aae657d.pdf
دانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتی
نشریه فیزیولوژی ورزش و فعالیت بدنی
2676-3710
2645-4041
8
1
2015
04
21
مقایسه تاثیرات حاد و مزمن تمرین تناوبی با شدت بالا در محیطهای گرم و نرمال بر سطوح سرمی گلوتاتیون پراکسیداز و HSP72 در مردان فعال
1201
1212
FA
حسین
صحرا گرد
داﻧﺸﮕﺎه ﺧﻮارزﻣﻲ
hosein.sahragard@chmail.ir
حمید
رجبی
0000-0002-3276-1598
داﻧﺸﮕﺎه ﺧﻮارزﻣﻲ
hrajabi1346@gmail.com
هدف: آنزیمهای ضداکسایشی و پروتئین شوک گرمایی72-(HSP72) دو شاخص مهم در دفاع درونی بدن میباشند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر یک و 12 جلسه تمرین تناوبی با شدت بالا در محیط گرم و معتدل بر سطوح سرمی گلوتاتیون پراکسیداز و HSP72 در مردان فعال (در طول هفته حداقل 8 ساعت فعالیت) بود. روششناسی: بیستوچهار دانشجوی تربیتبدنی دانشگاه خوارزمی در گروههای تمرین در محیط گرم (دمای 1±40، رطوبت 5±35)، تمرین در محیط نرمال (دمای 24، رطوبت 5±35) و کنترل بهطور مساوی و همگن تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل 5 نوبت150 ثانیهای دویدن روی نوار گردان با شدت 85 درصد vVO2max بود که هر نوبت، با 150 ثانیه دویدن با شدت 50 درصد vVO2max بهعنوان ریکاوری از هم جدا میشد. نمونههای خون پیش و پس از اولین جلسه فعالیت و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین گرفته شد و مقادیر گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و HSP72به روش الایزا سنجیده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای T مستقل، T وابسته و تحلیل واریانس یکسویه در سطح معناداری 05/0 > P تحلیل شد. یافتهها: سطوح سرمی GPX و HSP72در هر دو گروه تمرین در محیط گرم و نرمال پس از یک و 12 جلسه تمرین تناوبی با شدت بالا نسبت به پیشآزمون افزایش معناداری داشت؛ اما تغییرات بین گروهی در دو محیط تفاوت معناداری را نشان نداد. علاوه بر این پس از 12 جلسه تمرین افزایش سطوح سرمی GPX در دو گروه تمرین در محیط گرم و نرمال نسبت به گروه کنترل معنادار بود، اما افزایش سطوح سرمی HSP72 در دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل معنادار نبود. بحث و نتیجهگیری: بهطورکلی نتایج پژوهش نشان داد یک جلسه و یک دوره تمرین تناوبی با شدت بالا محرک GPX و HSP72بوده و اضافه کردن دمای محیطی اثری بر اندازه پاسخ و سازگاری این دو فاکتور ندارد.
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98746.html
https://joeppa.sbu.ac.ir/article_98746_329f50926338baeecdc563d4ce65c199.pdf